کد مطلب:41715 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135

در معاشرتها











1- همواره خوشرو و خوشخو و فروتن بود. خشن و تندخو و فحاش و عیبجو نبود. كسی را بیش از استحقاق مدح نمی كرد. از چیزی كه مطلوب و خوشایندش نبود چشم پوشی و تغافل می كرد. طوری رفتار می نمود كه مردم نه از او مأیوس می شدند و نه ناامید.

خود را از سه خصلت باز داشته بود:

جدال ؛ پر حرفی ؛ گفتن مطالب بی فایده.

درباره مردم هم از سه كار پرهیز می كرد:

هرگز كسی را سرزنش نمی كرد و از او عیب نمی گرفت؛

در جستجوی لغزشها و عیبهای مردم نبود؛

جز در جایی كه امید ثواب داشت، سخن نمی گفت.

وقتی لب به سخن می گشود چنان حاضران را شیفته و مجذوب خود می ساخت كه همگی سرها را به زیر می انداختند (و بدون كوچكترین حركت) كه گویی پرنده ای بر سرهایشان نشسته باشد، به سخنانش گوش می سپردند. تا او در سخن بود، از احدی دم بر نمی آمد.

اصحاب در حضور او به نوبت سخن می گفتند و سعی در پیشی گرفتن از یكدیگر نداشتند. اگر كسی صحبت می كرد دیگران ساكت می شدند تا سخنش پایان یابد. اگر

[صفحه 171]

اهل مجلس از چیزی به خنده می افتادند، وی نیز می خندید و چنانچه از چیزی تعجب می كردند او نیز اظهار تعجب می نمود.

بر تندی و اسائه ادب شخص غریب، در پرسش و گفتار، شكیبا بود، تا آنجا كه بعضی از اصحاب، خود این گونه افراد جسور را به حضورش د می آوردند.

و می فرمود: هرگاه حاجتمندی را دیدید، به یاری او بشتابید.

هرگز كلام كسی را نمی برید، مگر آنكه از حد مشروع تجاوز می كرد. در آن صورت با نهی یا برخاستن از مجلس، گفتار او را قطع می نمود.

2- وقتی كسی را صدا می زد سه بار تكرار می كرد و چون رخصت ورود می گرفت سه مرتبه اجازه می خواست و وقتی سخن می گفت شمرده و روشن بیان می كرد طوری كه هر شنونده آن را می فهمید، هنگام تكلم، سفیدی دندانهایش برق می زد كه گویی نور از دهانش می جهد و دندانهای پیشین او در نگاه اول از هم جدا می نمود در حالی كه فاصله نداشت.

نگاهش كوتاه بود و به كسی خیره نمی شد. با هیچ كس سخنی كه مورد پسند او نبود نمی گفت.

3- به دیدار حاجیان كه از زیارت خانه خدا باز می گشتند، می رفت و برای آنان دعا می كرد و می فرمود:

خدا اعمال حج تو را قبول كند و گناهانت را بیامرزد و آنچه خرج كرده ای به تو باز گرداند.

4- هنگامی كه از بیماری عیادت می نمود چنین می گفت:

پروردگارا! مرض در دست تواست، آن را رفع كن و مبتلای به آن را شفا ده كه شفا بخشی جز تو نیست.

[صفحه 172]

5- وقتی به صاحبان عزا و مصیبت دیدگان می رسید، می فرمود:

خداوند، اجرتان دهد و شما را رحمت كند.

و چون به كسی تبریك و تهنیت می گفت، می فرمود:

خدا آن را بر شما مبارك گرداند و نعمتش را بر شما مستدام بدارد.

6- (بر جنازه مومنان حاضر می شد و بر آنان نماز می گزارد) هنگام خواندن نماز اگر میت مرد بود مقابل سینه او و اگر زن بود برابر سرش می ایستاد.

7- پس از دفن، وقتی می خواست خاك بر آن بریزد، سه مشت می ریخت.

8- هنگام وارد شدن به مسجد می گفت:

خدایا! درهای رحمتت را به روی من بگشای.

و چون می خواست از مسجد خارج شود می گفت:خدایا! درهای روزیت را به رویم باز كن.

9- اگر چیزی را فراموش می كرد پیشانی خود را میان كف دستش می نهاد و می گفت:پروردگارا! ستایش مخصوص توست، ای به یاد آورنده هر چیز و فاعل (حقیقی) آن به یادم آور آنچه را كه فراموش كرده ام.

1- قال علی (ع): كان دائم البشر، سهل الخلق لین الجانب، لیس بفظ و لا صخاب و لافحاش و لا عیاب و لا مداح، یتغافل عما لا یشتهی، فلا یویس د منه و لایخیب فیه موملیه، قد ترك نفسه من ثلاث: المراء و الاكنار و ما لایعنیه، و ترك الناس من ثلاث: كان

[صفحه 173]

لایذم احدا و لایعیره و لایطلب عورته لاعثراته، و لایتكلم الا فیما یرجو ثوابه، اذا تكلم اطرق جلساوه كانما علی رووسهم الطیر، و اذا سكت تكلموا و لایتنازعون عنده الحدیث، من تكلم انصتوا له حتی یفرغ، حدیثهم عنده حدیث اولهم، یضحك مما یضحكون منه، و یتعجب مما یتعجون منه، و یصبر للغریب علی الجفوه فی مسالته و منطقه، حتی ان كان اصحابه لیستجلبونهم و یقول: اذا رایتم طالب الحاجه یطلبها فارفدوه، و لا یقبل الثنا الا من مكافی، و لا یقطع علی احد كلامه حتی یجوز فیقطعه بنهی او قیام.[1] .

2- و كان اذا دعا دعا ثلالثا و اذا تكلم تكلم و ترا و اذا استاذن استاذن ثلاثا و كان كلامه فصلا یتبینه كل من سمعه و اذا تكلم رئی كالنور یخرج من بین ثنایاه و اذا رایته قلت افلج الثنیتین و لیس بافلج و كان نظره اللحظ بعینه و كان لایكلم احدا بشی یكرهه.[2] .

3- ان رسول الله (ص) كان یقول للقادم من مكه: تقبل الله نسكك و غفر ذنبك اخلف علیك نفقتك.[3] .166. و كان اذا دخل علی مریض قال: اذهب الباس، رب الناس و اشف و انت الشافی،لا شافی الا انت.[4] .

5- كان رسول الله (ص) اذا عزی قال: آجركم الله و رحمكم و اذا هنا قال: بارك الله لكم و بارك بكم.[5] .

6- ان رسول الله (ص) كان اذا صلی علی الجنازه، ان كان رجلا قام عند صدره و ان كان امراه قام عند راسها.[6] .

7-. .. و كان یحثو ثلاث حثیات من تراب علی القبر.[7] .

[صفحه 174]

8- ان رسول الله (ص) كان اذا دهل المسجد قال: اللهم افتتتح لی الواب رحمتك. فاذا خرج قال: اللهم افتح لی ابواب رزقك.[8] .

9- كان رسول الله (ص) اذا نسی الشی و ضع جبهته فی راحته ثم یقول: اللهم لك الحمد یا مذكر الشی و فاعله، ذكرنی ما نسیت.[9] .

[صفحه 175]



صفحه 171، 172، 173، 174، 175.





    1. مكارم الاخلاق، ص 11؛ بحار، ج 16، ص 152؛ سنن النبی، ص 14 17.
    2. سنن النبی، ص 46.
    3. مستدرك الوسائل، ج 8، ص 232 و ج 10، ص 4.
    4. سنن النبی، ص 207.
    5. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 353.
    6. مستدرك الوسائل، ج 2 ص 281.
    7. مستدرك الوسائل،ج 2، ص 334.
    8. مستدرك الوسائل، ج 3، ص 389.
    9. مستدرك الوسائل، ج 6،ص 424.